داستان خنده دار کوتاه فرشته مرگ
.
اطلاعات کاربری
دوستان
خبرنامه
آخرین مطالب
لینکستان
دیگر موارد
آمار وب سایت

داستان خنده دار کوتاه فرشته ی مرگ - www.TakPayamak.com

 

یارو نشسته بود داشت تلویزیون میدید که یهو مرگ اومد پیشش !

مرگ گفت : الان نوبت توئه که ببرمت !

مرده یه کم آشفته شد و گفت : داداش اگه راه داره بیخیال ما بشو بذار واسه بعدا :(

مرگ : نه اصلا راه نداره ! همه چی طبق برنامست ! طبق لیست من الان نوبت توئه :D

مرده گفت : حداقل بذار یه شربت بیارم خستگیت در بره بعد جونمو بگیر . . .

مرگ قبول کرد و مرده رفت شربت بیاره ! توی شربت ۲ تا قرص خواب خیلی قوی ریخت !

مرگ وقتی شربته رو خورد به خواب عمیقی فرو رفت . . .

مرده وقتی مرگ خواب بود لیستو برداشت اسمشو پاک کرد نوشت آخر لیست و منتظر شد تا مرگ بیدار شه . . .

مرگ وقتی بیدار شد گفت : دمت گرم داداش حسابی حال دادی خستگیم در رفت ،v  به خاطر این محبتت منم بیخیال تو میشم و میرم از آخر شروع به جون گرفتن :lol:

 




:: موضوعات مرتبط: داستان طنز , ,
:: برچسب‌ها: داستان خنده دار کوتاه فرشته مرگ ,
:: بازدید از این مطلب : 2914
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : تهرانی
ت : جمعه 21 شهريور 1393
.
مطالب مرتبط با این پست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه:








موضوعات
نویسندگان
آرشیو مطالب
مطالب تصادفی
مطالب پربازدید
چت باکس
تبادل لینک هوشمند
پشتیبانی